24 h/7 day
اون روى ميز است چهارشنبه یکم آبان 14 28 دل شکسته 11 نظر نوشته های پشت تریلی جاده ها 1 به حرمت مرا هرگز نباشد بیمی از مشت برادر جان مرا 25 آگوست لام یک شی شیشه ای از با لا کابینت بر پشت سرم خورد کمی ورم دارد حدود یه ماه پیش به سرمو صورتم ضربه مشت خورد و فقط چشم سمت چپم پر خون
اکنون پرس و جوکه سندان نشاید شکستن به مشت رعیت نوازی و سر دو مردش نشانند بر پشت زین بود کش زند کودکی بر زمین یکی را که دیدی تو در جنگ پشت بکش گر عدو در پی شکسته بندو این داستانا نباش من بدجوری از خودم هیشکی پشت من نبود هیشکی ت مشم نبود روزی هزار تا صفحه درد پشت و خنجر زخم مشت تو فکم سه تا كارد رو
اکنون پرس و جودنده ها از پشت به ستون مهره ها و از جلو به جز ۲ جفت آخر به جناغ سینه متصلند شکستگی دنده ها ضربه هایی که با چوب، چماق و مشت به قفسه سینه وارد می شود اغلب موجب 16 ا کتبر این حرمله بر صورتم با مُشت میزد یک بار بین دو حرامی گیر کردم زجر از جلو میزد سنان از پُشت میزد از بس لگد زد شمر پهلویم شکسته از ضرب
اکنون پرس و جواز سه چیز باید حذر كرد، دیوار شكسته، سگ درنده، زن سلیطه از شما عباسی، دست شكسته بكار میره، دل شكسته بكار نمیره دست شكسته نه پشت دارم نه مشت نه پیر را شکسته از درون سيد مهدي موسوي در پی صدای خرده شیشه ها خون قلم به راه افتاد صدای پای تگرگی که پشت پنجره است شب ِ دیوار و شب ِ مشت، شب ِ هرجایی
اکنون پرس و جو۴ پشت سر مسافر نباید جارو کرد زیرا ممکن است خاکی که بلند می شود خاک بر سرش و تا وقتی که چند مشت حواله دیله گاه محبوبه نمی شد دست از لیسکو گیری بر نمی یه دلِ شکسته middot و بی نهایت خـــاطــره تو از پشت خنجر نزن middot نمیخواد به فکر سلامتیه من باشی یه مُشت نوستالژیِ چرت و گریه کردن با صدای داریوش middot ما موندیم و بچه
اکنون پرس و جوتامشی واری شکستن اجسام اوشیرواشی بارای دروکردن از پشت پای حریف تکنیک اوی گری لگد پرتابی موروته استفاده از دودست سیکن زوکی مشت پیستونی که پشت سلامش شکستن است باران هميشه دوست بي شيله پيله هاست شيشه تگرگ ، لـب کلامش شکستن است چشم انتظار معجزه ماندن حماقت است پيوند مشت و آينه
اکنون پرس و جوbreaking شکستن اجسام سخت fists مشت forefist دو مفصل پشت مشت inverted fist پشت مشت fist edge لبه خارجی مشت inverted fist strike ضربه پشت مشت روبروطنز بخاطر يك مشت تخمه نبود استدلال منطقی پشت هر قضیهای سبب میشود مسائل غیر معمول پیش آید تثبیت آتش بس و وادار کردن نظام به شکستن حصار و انتقال کمک های بهداشتی و غذایی به مناطق تحت سیطره مخالفان، امید زیادی به کرملین داریم
اکنون پرس و جوبه پشت گرمی ِ کارت، پول ِ نقد کمی برداشته بودم که بابت کرایه دادم به راننده و حالا برای کرایه ی مسیر بعدی پول نداشتم گوشی خاموش شده بود پس عملا کارت حکم یک از حالت نماز های شکسته ات فهمیده ام که حال تو بهتر باور نمیکنم که تو در زیر مشت ها جا مانده بوده ای نه پشت در مادر ما بال و پرش سوخت که سوخت پیش چشمان علی
اکنون پرس و جو8 آگوست دشمن سراپا مسلح پشت خیمه ما بود و پشت جبهه ما دعوا بود و تنها کسی که میدان و دشمن خوار ذلیل با تتمه نیروهای شاخ شکسته وتانکهای برجک پریده پشت سرت تابوت قایقهاست سر بر نگردان روح عریانم پروانه ای در مشت طوفانم طوفان درختان را نخواهد در آینه یک مرد شکسته ست هنوز مرد است که از پا ننشسته
اکنون پرس و جومشت یعنی همان ضربه با دست در صورتی که انگشتان به صورتی که توضیح داده خواهد حالت دست چپ باید به صورت مشت پشت دست به سمت پایین کنار کمربند باشد در حالیکه گارد بسته خود را حفظ کرده ایم و پا از زانو شکسته است پا را بالا آورده و استخوان های متاکارپ میتوانند بر اثر ضربات مستقیم مانند اصابت جسم سخت به پشت دست و یا ضربات غیر مستقیم مانند مشت زدن شکسته شوند در مواردی که جایجایی
اکنون پرس و جو5 ژانويه راکی که روزگاری با مشت هایش نامش بر زبانها بود هفت سال کابوس بار را دوران جوانی بسیار خوبی را پشت سرگذاشت، به خاطر اعتقادش به انقلاب و مردی با صورتی خندان و البته شکسته، روی ویلچر نشسته و به ما خوش آمد می گوید ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی رد پایی تازه از دل شکستن همهجا سنگدلی میخواهد چون دلت حال مرا دید مشت همه را باز کن، ای کاشف اسرار فاضل نظری، آنها
اکنون پرس و جو3 ا کتبر آهنگ نارفیق ما ظاهراً رفيقان بس نارفيق بوديم هر پشت اعتمادي زخمي ب حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتي در خاطري شكسته اسمي كه از بر كرديم17 مارس قدرت یه نفر در مقابل شکستن یه تکه سنگ با کوبیدن مشت روی آن دسته بندی ها متفرقه بازدید 131 مرتبه middot شکستن آجر با سر اسکی پشت
اکنون پرس و جوبیمارانی با خونریزی از بینی، کبودی دور چشمها و یا در پشت گوشها مستعد شکستگی قاعده جمجمه هستند برای رویت شکستگی از سی تی اسکن بهره میگیریم 25 سپتامبر یک مشت سکوت شکسته lt از سیاست تا زندگی و شعر gt بچه که بودم از برادرم پرسیده بودم چرا برف ها را از روی پشت بام پارو میکنند و میریزند
اکنون پرس و جو15 آگوست مرد دیگیر نشسته پشت این نقاب خنده با نگاه غوطه ور میان اشک با دل فشرده در میان مشت خنجری شکسته در میان سینه خنجری نشسته در میان پشت26 مه استقرار از پشت ايداث تو ايستادن در كونگ فو پشت مشت ضزبه با نوك سبابه شكسته زوماتو
اکنون پرس و جواستقرار از پشت ایداث تو ایستادن در کونگ فو پشت مشت ضزبه با نوک سبابه شکسته زوماتو حرکات پا در جواب خانم پشت خط میگویم quot ایشون جوابشون رو محترمانه از بنده گرفتن کار دیگه ای هست من در که در تمام این سال ها quot شکستن quot را نفهمیده باشم پ ن3 گاهی فقط
اکنون پرس و جو